نویسنده : بهروز اخوان
یکی از مشکلاتی که روان شناسان و پزشکان با آن رو به رو هستند، رفع اختلالات روانی کودکان و نوجوانان است. که اغلب این مشکلات مربوط به سازش با محیط خانوادگی است. از آنجایی که مهمترین قسمت دوران زندگی کودک در خانواده سپری میشود، اولین تجربههای سازشی پدر و مادر و خواهران و برادرانی خواهد بود و مشکلات سازشی مربوط به سازش با همین افراد میشود که تعارضهایی در زمینهای رقابت با برادر و خواهر یا حل عقده ادیب را مشخص میسازد. علاوه بر این اختلالات روانزاد که در زمینی عاطفی یا عقلی نیز هستند نمایان میشوند. این تعارضها یا اختلالات با مصاحبه آشکار نمیشوند و بدتر از این آنکه ترتیب بر همه اینها مهر سکوت میزند و در نتیجه کودک واقعیترین افطار و احساسات را میپوشاند و ابراز نمیکند. بخصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانوادهاش وجود داشته باشد.
برای نمایان ساختمان این افکار و احساسات میتوان از کودک خواست که نقاشی کند. چرا که کودک در نقاشی تمایلات سرکوفته در زمینه ناهشیار خود را بطور آزادانه بیرون میریزد.
البته لازم به ذکر است که غالباً اگر دستور العملی برای نقاشی کودک تأیین تعیین کنیم، احساسات، حالات عاطفی، خواستهها، ترسها، کنشها و انزجارهای کودک بر آن دستورالعمل فائق میآیند.
در ادامه به تفسیر نقاشی کودکان وهمچنین تفسیر رنگ بندی آنها میپردازیم: نقاشی کودکان را میتوان از سه زاویه مورد تفسیر قرار داد:
سطح ترسیمی
بنا به قواعد کلی خط شناسی طریقهای که بر اساس آن کودک از مدارا استفاده میکند و به کشیدن نقطهها، خطوط راست و منحنی میپردازد، میتواند وضع روانی –حرکتی و بر مبنای آن، وضع عاطفی وی را برای ما آشکار کند.
خطوط ترسیمی به دو بخش وسعت و نیرو تقسیم میشوند. خطوطی که با حرکتی گسترده رسم شدهاند و بخش قابل ملاحظهای از صفحه نقاشی را اشغال کردهاند نمایشگر گسترش حیاتی و سهولت برونگردی تمایلات هستند.
دو طرف مقابل اگر حرکت از گستردگی کمی برخوردار باشد و به ترسیم خطوط کوتاه منجر گردد (یا اگر خطوط طویل، بصورت مقطع ترسیم شوند) میتوان گفته وقفهای در گسترش حیاتی و میل شدید به دورنگردی وجود دارد.
بهمین طریق میتوان گفت یک خط پرنید و پر رنگ به معنای نیرومندی کشانندهها، شهامت خشونت در برابر ترس از ناتوانی یا رهاسازی عزیزی است، در حالی که یک خط کمرنگ، بیانگر کشانندهای ضعیف، ملایمت، کمروئی، وقفه غرائز، احساسات ظریف است.
همچنین اگر کودک اشخاص نقاشی خود را به اندازهی بزرگ بکشد که از حد کاغذ تجاوز کنند میتوان آن را علامت یک توسعه واکنشی دانست که افراط در آن نشانه عدم تعادل است و بلعکس اگر نقاشی نسبت به صفحه کوچک باشد نشان دهنده فقدان گسترش حیاتی و وقفه کشانندههاست. (شکل ۲ ص ۳۶)
اگر در نقاشی کودک به تکرار خطوط قرینهای مثلاً خطها یا نقطهها را ترسیم کند به این معناست که آزمودنی بخشی از حالت طبیعی و ارتحالی خود را از دست داده است و زیر تأیید قواعد تحمیل شده زندگی میکند در چنین مواقعی میتوان فرضیه وجود یک روان آزردگی یا وجود خصیصههای وسواسی و یا مراقبت موشکافانه از کودک را عنوان کرد.
در کنار کودکانی که از همه صفحه برای نقاشی استفاده میکنند، آزمودنیهایی وجود دارند که نقاشی خود را به بخش کوچکی از صفحه محدود مینمایند و این عمل نیز از معنای ترسیمی برخوردار است که عبارتند از:
همچنین نواحی سفید که در آنها نقاشی صورت نمیگیرد. بعنوان نواحی ممنوعهای نامیده میشوند و از اهمیت زیادی برخوردارند. بعنوان مثال آزمودنیهای افسرده و توان و دودهای که فقط در پائین صفحه نقاشی میکنند کودکانی هستند که هر نوع جهش به سوی بالا و هر نوع تخیل برای آنها ممنوع است (توضیح شکل ۴ ص ۴۰)
در این زمینه میبایست به جهت ترسیم در حین نقاشی توجه کرد. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است. در حالی که ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی میشود.
البته در این میان میبایست به راست برتر بودن یا چپ رتر بودن توبه کرد. (افراد راست برتر نیمرخ ما یا جهت نقاشیهایشان به سمت چپ است اگر وا پس رونده باشند)
۲) سطح ساخت صوری:
– ارزشیابی تفاوت درجه تکامل نقاشی
– پویایی ترسیم و تعامل بین اشخاص
درجه تکامل نقاشی می تواند نشان دهنده درجه رشاو رسیدگی کمی باشد آن را ترسیم کرده است و بر این اساس نقاشی به منزله سنجش طراز تحول وی در نظر گرفته میشود. البته دو موضوع را باید مد نظر داشت اول این که کودکان ممکن است به رشد و رسیدگی رسیده باشند و لیکن دچار مشکلات عاطفی باشد و نتواند آنطور که میبایست نقاشی کند ودوم آنکه سن از کودک ممکن است نارسا خوان باشند یعنی در راست یا چپ برتر اصلاح شده قرار گیرد یا مشکلات بدنی داشته باشند و یا در برابر کاری که از آنها خواسته میشود تضاد عاطفی نشان دهند.
از دیگر مواردی که باید به آنها توجه کرد پویایی ترسیم و تعامل بین اشخاص و روابط بین آنهاست. کودکانی که بصورت تحققی و نظام دار نقاشی میکنند «مس» انعطاف ناپذیری دارند و قواعد سختی بر زندگی آنها تحمیل شده که یک دلیل آن میتواند آموزش نظم و انضباط آموزش دیده در مدرسه یا کپی برداری از دیگر نقاشیهای در طرف مقابل کودکانی که بصورت حتی نقاش میکنند. «مس» انعطاف پذیرتری دارند و در نقاشی آنها خطوط منحنی قالب بر خطوط راست است.
۳) سطح محتوای نقاشی و تفسیر روان تحلیل گری:
در تست ترسیم خانواده کودک دنیای اجتماعی دو پیش را آنطور که علاقهمند است ترسیم میکند و میتواند هر اندازه که دلش میخواهد از واقعیت عینی فاصله بگیرد و در واقع عواطف کودک توانستهاند دید وی را از واقعیت منحرف سازند.این گرایشهای عاطفی بود و نوعاند: مثبت و منفی گرایشهای مثبت احساسات تحسین آمیز یا عاشقانهای هستند که کودک را به سرمایه گذاری در موضوعی که برای وی برتر است هدایت میکنند یعنی موجب ارزنده سازی آن موضوع در نقاشی وی میشوند.
گرایشهای منفی احساسات تحقیر آمیز یا کینه توزانهای هستند که خود را به آن میدارند که از سرمایه گذاری دو شخصی که موضوع آن است اجتناب کلیدی به نا ارزنده سازی وی در نقاشی خود بپردازد. و در چنین مواردی معمولاً اضطراب بر کودک حاکم است که اگر آن را مهار کند فرد طبیعی است و اگر نتواند قبول کند از مکانیزم دفاعی استفاده میکند. (مثل پدر مادری که از هم طلاق گرفته ولی در نقاشی کودک دست در دست یکدیگر دارند) –(اخطار آن)
مکانیزمهای دفاعی من علیه اضطراب:
۱) دفاع من در برابر اضطراب ناشی از تهدید برونی:
وقتی تهدید خطرناکی که اضطراب را به راه میاندازد و همچنین از بیرون تحمیل شود.
آزمودنی بی چون و چرا و به سادگی آن را حذف میکند.
مانند کودکی که نسبت به برادر کوچکترش احساس حسادت میکند چرا که آزمودنی ترس از این دارد که بچه کوچکتر جای او را بگیرد و در نتیجه ممکن است آنرا از نقاشی حذف کند (نفی وجود) یا این که وی را در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شکل بچه کوچکتر ترسیم کند (معکوس کردن نقشها) و یا بالاخره به سادگی جای او را بگیرد.
۲) دفاع من علیه اضطراب ناشی از کشانندههای درونی:
وقتی که کودک ما نیروی غرائز داخلی رو به رو میشود و از آن طرف با فدا من رو به رو میشود دچار اضطراب میشود و در نتیجه از مکانیزمهای دفاعی استفاده میکند. این مکانیزمها به دو صورت است. یکی جابجائی است که در آن کودک شخص دیگری را نقاشی میکند و ارضاء غرائز بوسیله آن شخص انجام میشود و در مواردی که اضطراب بیشتر باشد کودکان از کشیدن حیوان استفاده میکنند چرا که آن و بودی کاملاً متفاوت است و امکان بازشاسی کشانندهها در حیوان وجود ندارد.
دومین مکانیزم فرافکنی است. یعنی کودک کشاننده گهنکار را به شخصی که موضوع آن است نیست میدهد و سپس آن شخص است که به جای وی واجد آن گرایش میشود.
برای مثال کودکانی که پرخاشگری شد به معنی بر علیه پدر و مادر وجود دارند، در آنها بسیار حسن جلوهگر میشود. بدین ترتیب از احساس گنهکاری رها میشوند وافزون بر آن در برخی از موارد میتوانند پرخاشگری خود را بر اساس همسانسازی با والدی که میتواند بدون نظریه شدن به سر کولی مبادرت کند ارضاء میکند.
اضطراب در برابر فرامن:
اضطراب در مقابل فرامن اضطراب گنهکاری است چنین اضطرابی ناشی از سختگیری والدین است. کودکانی که از این اضطراب در رنجاند خود را معنوی در نقاشی نمایان میسازند که بموجب بخشش آنها شود. مثلاً خود را در نقاشی کوچک میکشند، یا این که با ترسیم خود با فاصله یا پائینتر از دیگران و یا با نامهربانتر یا کمند خوشبخت دانستن خود به کم ارزنده سازی خویشتن مبادرت میورزد. در موارد بسیار نادر که این موضوع بصورت افراطی است کودک خود را از نقاشی حذف میکند.
در موارد دیگر ممکن است کودک از موقعیت کنونی خود صرفنظر کند و موقعیت یک نوزاد در گهواره را انتخاب نماید. گاهی نیز تظاهرات پرخاشگرانه مردانه در پسران، ترس از اختگی را بر میانگیزند.
ترسی که فرد را مصمم میکند که از جنس خود صرفنظر نماید و خود را در قالب تصویر یک دختر جلوهگر سازد.
ارزنده سازی و نا ارزندهسازی:
ارزندهسازی بدان معناست که یکی از افراد خانواده رابطه بسیار معناداری با کودک دارد در واقع این شخص کسی است که کودک وی را مهمتر از همه میداند مورد تحسین قرار میدهد یا آن که مورد غبطه یا ترس او واقع میشود. ارزنده سازی به صورتهای زیر صورت میپذیرد :
نا ارزنده سازی:
در ناارزنده سازی به دلیل مکانیزم دفاعی نفی واقعیت کودک به حذف یک شخص یا بخشهایی ازاعضای بدن او میپردازد. علاوه بر این نشانههای زیر دلیلی است بر ناازرندهسازی:
اشاره به این مورد هم جالب است که پسران بیش از دختران بوسیله پرخاشگری آشکار پاسخ میدهند و همچنین تمایل دارند که رقبای خود را حذف کنند و خود را بصورت تک فرزند ترسیم کنند و یا حتی به ترسیم والدینی بپردازند که خواهان فرزندی نیستند. دختران بلعکس بیش از پسران واجد واکنش افسرده وار و واکنش واپسگرا هستند و خود را کمتر به صورت تک فرزند مجسم میکنند. افزون بر این نقاشیهای دختران از لحاظ تعداد اشخاص غنیتر از نقاشیهای پسران است. مثلاً دختران غالباً مزین خواهر و برادر و سپسمو و دختر عمو و همچنین افرادی را به منزله دوستان ترسیم و نامگذاری میکنند در حالیکه چنین واکنشی به ندرت در پسران مشاهده میشود.