کمربندشانه ای ازچهاراستخوان بازو(هومروس)،کتف(اسکاپولا)،جناغ(استرنوم)و(ترقوه)کلاویکولا تشکیل می شودکه با ایجاد مفاصل گلنوهومرال(مفصل شانه), آکرومیوکلاویکولار, استرنوکلاویکولار واسکاپولوتوراسیک به تنه اتصال می یابند.البته تنها مفصل استرنوکلاویکولار است که اتصال مستقیم میان اندام فوقانی و تنه را ایجاد می کند.حرکات مفصل شانه در ارتباط با سه مفصل دیگر صورت می گیرد.بنابراین حرکات شانه در ارتباط با عملکرد یکپارچه و هماهنگ هر چهار مفصل یاد شده می باشد.
عضلات کلاهک گرداننده(روتاتورکاف) ازبهم پیوستن کپسول مفصل گلنوهومورال با تاندونهای ساب اسکاپولاریس، سوپرااسپیناتوس، اینفرااسپیناتوس و عضلات تِرِس مینور تشکیل میشود.روتاتورکاف سر هومروس را با فشردن آن درون حفره گلنویید به دقت در مرکز این حفره قرار میدهد. هر یک از این عضلات به ایجاد استحکام در حرکت بازو کمک میکنند: عضله ساباسکاپولاریس در چرخش داخلی، عضله سوپرااسپیناتوس در بالابردن و عضلات اینفرااسپیناتوس و ترس مینور در چرخش خارجی.
تاندونیت عضلات شانه
منظور از تاندونیت التهاب تاندون عضلات می باشد که معمولا با پارگی های خفیف همراه است.تاندونیت عضلات مفصل شانه شیوع بالایی دارد و باعث مراجعه بسیاری از بیماران به مطب های ارتوپدی و کلینیک های توان بخشی می گردد.در ورزش هایی چون شنا, هندبال, وزنه برداری, بدن سازی, رزمی, بیسبال, تنیس, کشتی و بسکتبال, تاندونیت عضلات شانه شایع است.ذکر این مسئله نیز حائز اهمیت است که افزایش سن,روند تاندونیت شانه را تسریع می کند. فرسودگی ناشی از افزایش سن به طور معمول از سطح تحتانی قسمت قدامی سوپرااسپیناتوس آغاز میگردد. نقص روتاتورکاف ممکن است پیشرفت کند و تمام ضخامت اتصالات تاندونی سوپرااسپیناتوس را درگیر سازد و سپس میتواند به اینفرااسپیناتوس و ساباسکاپولاریس گسترش یابد. سیر طبیعی اختلال دژنراتیو تاندونهای روتاتورکاف پیشرفت با افزایش سن است. سرعت پیشرفت ممکن است آهسته باشد. بیمارانی وجود دارند که با علایم متوسط و پارگی شدید روتاتورکاف کارکرد رضایتبخش شانه را تا حداقل ۴ سال حفظ کردهاند.
از آنجا که عملکرد روتاتورکاف عمدهترین عامل پایداری شانه است، نقایص عمده روتاتورکاف ممکن است با ناپایداری در جهات قدامی، خلفی یا فوقانی همراه باشد. در نوع شدید ناپایداری که با عنوان دررفتگی قدامی فوقانی شناخته میشود به دلیل ساییدگی یا نقص ناشی از جراحی قوس کوراکوآکرومیال، سر هومروس هنگام تلاش برای بالا بردن بازو، به سمت قدام لیز میخورد. هنگامی که سر هومروس دیگر در حفره گلنویید پایدار نمیگردد، انقباض عضله دلتویید برای بالابردن بازو از کنار موثر نیست که به نشانهای موسوم به شبه فلج شانه منجر میشود.
ارزیابی
تظاهرات بالینی در میان بیماران بسیارمتفاوت است و بیماران مبتلا به پارگی تمام ضخامت تروماتیک و حاد روتاتورکاف ممکن است با بروز ناگهانی ضعف در بالابردن بازو پس از آسیبی که در آن بازو به بیرون رانده شده است (مثلا هنگام افتادن در شکاف زمین یا در هنگام گرفتن جسمی سنگین در حال سقوط با دست باز) مواجه شوند. بیماران مبتلا به نقص دژنراتیو روتاتورکاف ممکن است به تدریج متوجه ضعف شانه گردند که اغلب با درد و کرپیتوس در هنگام حرکت فعال همراه است. البته، بسیاری از نقایص دژنراتیو روتاتورکاف بیعلامت هستند.درمعاینه شانه باید شامل مشاهده از نظر آتروفی دلتویید، سوپرااسپیناتوس یا اینفرااسپیناتوس یا ترکیبی از آنها باشد. لمس در قدام توبروزیته بزرگ ممکن است نقص در اتصال تاندون روتاتورکاف را نشان دهد . لمس زیر آکرومیون در حالی که بازو چرخیده ممکن است کرپیتوس ناشی از لبه روتاتور پاره شده را نشان دهد درد یا ضعف در آزمون ایزومتریک بالابردن بازو درگیری سوپرااسپیناتوس را مطرح میکند . درد یا ضعف در آزمون ایزومتریک چرخش داخلی حاکی از درگیری عضله ساباسکاپولاریس است و درد یا ضعف حین چرخش خارجی درگیری عضله اینفرااسپیناتوس را مطرح میکند . ممکن است دامنه حرکت غیرفعال در شانه دچار نقص روتاتورکاف، محدود شود؛ محدودیت چرخش داخلی در ابداکسیون به خصوص در ضایعات روتاتورکاف که بخشی از ضخامت آن را درگیر کرده است شایع است.
درمان
شواهد کافی به نفع مزیت استفاده از این مداخلات یا رد استفاده از آنها وجود ندارد و رویکرد درمانی ضایعات روتاتورکاف به طور عمده بر تجارب بالینی درمانگر ، درک آناتومی و درمان نقص تاندونی در دیگر مناطق بدن استوار است.
بطور کلی درمان شامل :
در پارگی حاد ناشی از ترومای روتاتورکاف همانند پارگی هر تاندون دیگر باید هرچه سریعتر ترمیم شود، و زمان مطلوب برای اقدام ظرف ۶ هفته پس از بروز آسیب میباشد. انتظار طولانی مدت و درمان غیر جراحی باعث تحلیل تاندون قطع شده و آتروفی عضلات می گردد.
در پارگی ناکامل حاد یا مزمن روتاتورکاف اغلب با درمان غیرجراحی بهبود مییابد، زیرا بخشی از تاندون که پاره نشده است از جمعشدن و آتروفی عضلات جلوگیری میکند. برنامه تمرینی دامنه حرکت، سفتی و خشکی را در اداکسیون به سمت تنه، در چرخش داخلی به سمت بالا و پشت بیمار و به خصوص در چرخش داخلی در حالتی که بازو در ابداکسیون است رفع مینماید. در بیمارانی که علایم پارگی ناکامل روتاتورکاف به برنامه تمرینی و کشش مقاوم است، ممکن است دبریدمان ضایعه، صافکردن سطح تماس هومرواسکاپولار و کورتاژ سطح عمقی اتصالات تاندونی مفید واقع شود.
نوع رویکرد و مدت بازتوانی پس از ترمیم روتاتورکاف به کیفیت تاندون که به استخوان بخیه زده شده و میزان استحکام تثبیت بستگی دارد. تاندونهای روتاتورکاف که با آسیب جزیی پاره شدهاند در معرض خطر زیاد پارگی مجدد به دنبال ترمیم هستند. معمولا ۶-۲ بخیه برای اتصال تاندون به استخوان استفاده میشود. هر یک از بخیهها ممکن است تاندون را بکشند و فشار افزونتری ایجاد نمایند. همه وضعیتها و حرکات شانه مقداری فشار بر روتاتورکاف ترمیم شده، وارد میآورند. به همین دلایل باید حداقل ۳ ماه پس از ترمیم، از روتاتورکاف ترمیم شده در برابر استفاده فعال و سقوط حفاظت شود تا فرصت کافی برای اتصال تاندون و استخوان فراهم شود. مجموع زمان بازتوانی پس از ترمیم روتاتورکاف اغلب یک سال به طول میانجامد که در طول این دوره استفاده از بازو محدود میماند. مدت بهبود با ترمیم مستحکم این پارگیهای حاد روتاتورکاف که بافت آن از کیفیت خوبی برخوردار است، میتواند کوتاهتر گردد.
دربیمارانی که روتاتورکاف آنها به نظر غیرقابل ترمیم میرسد ولی کرپیتوس دردناک یا سفتی دارند، جراحی برای هموارکردن سطح تقابل حرکت هومرواسکاپولار و برداشت چسبندگیهای محدودکننده و بافتهای اسکار با کاهش درد و افزایش دامنه حرکات همراه بوده است. ولی مطالعات افزایش قدرت را نشان ندادهاند. هنگامی که چنین اقدامات هموارکنندهای انجام میگیرد، حفظ یکپارچگی قوس کوراکوآکرومیال برای پیشگیری از عارضه درفتگی قدامی فوقانی مهم است. از آنجا که دژنراسیون سر بلند تاندون بایسپس اغلب با پارگی روتاتورکاف همراه است و ممکن است در ایجاد درد نقش داشته باشد، مداخله جراحی ممکن است تنوتومی (بریدن تاندون) یا تنودزیس (تاندون از مفصل بریده میشود و روی هومروس ثابت میگردد) همراه با اقدامات هموارکننده را دربرگیرد.