سبکها و شیوه های فرزند پروری
تاریخ : 9 اکتبر 2018
شیوه فرزندپروری روشی است که بر تمام ابعاد رشدی کودک، تاثیر می گذارد. به طورکلی سه شیوه فرزند پروری در کودکان مطرح است
الف ) سلطه گری
از دید والدینی که این نگرش را دارند ، برای دستورهایی که به کودک میدهند، نیازی نیست دلیل یا توجیهی بیاوریم. ایشان معتقدند همواره باید برای فرزندان محدودیت هایی باشد
ب) مالکیتی
این والدین حمایتهای افراطی از فرزندانشان آنها را تحت کنترل خود در می آورند و مایلند همه چیزشان را ،وقف فرزندانشان کنند و درعوض کودکانشان همیشه به آنها وابسته بمانند اینگونه والدین دوست دارند قطع وابستگی عاطفی کودکانشان به آنها هرچه بیشتر به تعویق بیفتند وفرزندانشان همیشه در طفولیت باقی بمانند.
ج) بی اعتنایی
این والدین معتقدند روی رفتار فرزندان کنترل باشد و نباید برای کودک از پاداش یا تنبیه استفاده شود.. آنها از فرزندان خود انتظار ندارند که عاقلانه فکر کنند ؛در ضمن نسبت به فرزندان خود هیچگونه محبت یا صمیمیتی نشان نمی دهند کودکانشان را بدون اینکه به آنان سرمشقی از الگوی بزرگسالان بنمایانند، به حال خودرها می کنند
بامریند ،۱۹۹۱، معتقد است که شیوه فرزند پروری مبین تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودک است وی با توجه به دو بعد پاسخدهی و تقاضا چهار روش فرزند پروری را عنوان کرده است .ابتدا به معرفی ابعاد بپردازیم :
- بعد پاسخدهی یا صمیمیت واطمینان بخشی ، میزان تلاش والدین برای رشد استقلال و ابراز وجود ، حمایت واطمینان بخشی به کودک وتوجه به نیاز های وی است .
- بعد تقاضا یا کنترل : تلاش والدین برای حفظ انسجام کانون خانواده وجذب فرزندان در خانواده از طریق داشتن تقاضاهایی از ایشان و البته متناسب با تواناییهای فرزندان و نظارت و وضع مقررات است.
چهار شیوه ی فرزند پروری نیز عبارتند از
- مقتدرانه: محبت وکنترل والدین نسبت به فرزند زیاد است.
- مستبدانه: والدین محبت کمتری دارند اما برفرزند کنترل زیادی دارند.
- آسان گیرانه: نسبت به فرزندخود کنترل کمتری دارند ولی محبت زیادی دارند
- مسامحه کارانه: کنترل ومحبت به فرزندان درکمترین سطح قرار دارد
اما تبعات این شیوه ها چیست ؟
- در خانواده هایی که روش تربیتی مستبدانه است ،محور روابط بر اساس قدرت ،خشونت وتربیت رفتار خود محوری و پرهیز از مشورت با اعضای خانواده است،به کار گرفتن این شیوه در تربیت فرزندان فضای زندگی را ناخوشایند می کند .همچنین موجب تضعیف عزت نفس نوعی و احساس حقارت کودکان می شود .تقاضاهای والدین بسیار، وپاسخ دهی آنها به کودک کم است. ایشان معمولا انتظارات بیش از حدی از فرزندان خود دارند وبه هیچ وجه وضعیت سنی وجنسیتی فرزندان خود را در نظر نمی گیرند. عواطف میان افراد خانواده کمرنگ است وکمتر از جملات محبت آمیزاستفاده می شود در این شیوه امنیت فرزندان تامین نمی شود.
- اما والدین آسان گیر به تربیت فرزند خود توجه نداشته ونه تنها خودالگویی برای فرزندشان نیستند، بلکه به معرفی الگویی هم برای وی نمی پردازند . درروش تربیتی آسان گیرانه ،تقاضا کم وپاسخ دهی زیاد است ؛به فرزند آزادی بیش از اندازه داده میشود وهدف گذاری مناسب برایوی صورت نمی گیرد.الگوی تربیتی غالب در این شیوه فقط محبت ودوست داشتن است.در این خانواده ها بی قید وشرط نیازهای کودکان برآورده می شود والدین به فرزندانشان اجازه میدهند در هر سنی که هستند خودشان تصمیم بگیرند.در حالی که هنوز قادر به این کار نیستند.آنها معتقدند که والدین خوب به هیچ وجه ؛نباید عصبانی شوند لذاهمه اعمال فرزندان خود را تحمل میکنند وکار به جایی میرسد که به مرحله انفجار میرسند وناگهان کودک را به شدت تنبیه ، وسپس سعی میکنند آن را به هر صورتی جبران کنند.
- در روش مسامحه کارانه روابط عاطفی میان والدین وفرزندان وهمچنین کنترل ونظارت بر کودکان بسیار کم است. ویژگی این والدین غفلت وبی توجهی است راهنمایی وجهت دهی به فرزند ارائه نمیکنند. و نسبت به نقش پدریا مادری خود در مراقبت از فرزندان جز فراهم کردن حداقل از لباس وغذای لازم تعهدی ندارند.ایشان کمترین وقت وکوشش را صرف تعامل با کودک میکنند. چنین والدینی بین خودشان وکودک فاصله ای ایجاد وآن را حفظ میکنند واغلب بیشترین اولویت را برای نیازها وعلایق خودقایل هستند تا برای کودکانشان. از فرزندان خود حمایت نمیکنند واغلب از رفتار فرزندان خود آگاهی ندارند. بیشتر این والدین از بسیاری از نیازهای تربیتی خود غافل هستند.بی مهری وطرد فرزندان از سوی والدین به دو طریق بی اعتنایی به وجود فرزندو سختگیری نسبت به کودک وفعالیتهای اوانجام میگیرد .هنگامی که فرزند مورد بی اعتنایی کامل از سوی والدین قرار میگیرد احساس میکند اگر چه یکی از اعضای خانواده است در واقع نسبت به آنها بیگانه است وسرباری بیش نیست. والدین با تنبیه وسرزنش وایرادهای گوناگون به فعالیتهای کودک بی مهری های خود را به او ابراز میکنند .
- در روش تربیتی مقتدرانه والدین با صمیمیت رفتار کرده و با ابراز محبت به فرزندان خود رابطه خود را با ایشان مستحکم می کنند و از جهت کنترل رفتاری ،محدودیتهای واضح ومناسب با سن فرزندان برای رفتارهای اودر نظر می گیرند؛ اغلب از تقویت مثبت برای هدایت رفتار استفاده میکنند با این حال هنگامی که موقعیت اقتضا می کند بازخواست وتنبیه هم به صورت ملایم استفاده می کنند.والدین مقتدر توقعاتی دارند که در مورد تواناییهای در حال رشد فرزندشان معقول هستند. این والدین از طریق تنظیم کردن انتظاراتشان با توانایی فرزندان خود در پذیرفتن مسؤولیت رفتارشان به آنها امکان میدهند تا بفهمند افراد شایسته ای هستد که میتوانند خودشان زندگی روزمره را با موفقیت بگذرانند؛ در نتیجه داری عزت نفس مناسب و رفتار پخته خواهند شد.
در میان سبک های مطرح شده روش فرزند پروری مقتدرانه بهترین و کار آمد ترین روش های تربیتی است کودکانی که با این روش تربیت می شوند نسبت به کودکانی که والدینشان از روش آسان گیرانه ، مستبدانه و مسامحه کارانه استفاده میکنند از مهارتهای اجتماعی وعزت نفس بیشتری برخوردارند ونسبت به کودکان ونوجوانان دیگر امیدوارتر هستند .همچنین بین یادگیری وپیشرفت تحصیلی فرزندان با روش تربیتی مقتدرانه رابطه معنی دار وجود دارد. از طرفی مطالعات نشان داده اغلب نوجوانان بزهکار بیان کرده اند که دارای پدرانی عصبانی و پرخاشگر ، مسؤولیت ناپذیریا تنبیه کننده یا مادرانی با ویژگی بی اعتنا وطرد کنندگی داشته اند .
بنابر این با انتخاب روش صحیح فرزند پروری به رشد بالنده ایشان در آینده کمک شایانی خواهیم کرد .