خاطرات به جا مانده از تجربهی یک آسیبِ روانی میتواند منجر به مشکلاتی برای سلامتِ روانی فرد شود مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) که میتواند منجر به نابودیِ زندگیِ فرد شود. درحالِ حاضر تخمینزده شده است که در حدودِ یک سوم از افراد، در نقطهای از زندگیشان از اختلالات مرتبط با ترس یا استرس رنج میبرند.
در این زمینه بحثِ طولانیای در جریان است که آیا تضعیف ترس موجب که اثرِ خاطرهی اصیلِ ترس را با استفاده از اثرِ خاطرهای از امنیت سرکوبِ کنیم یا مسألهی اساسی بازنویسیِ اثر اصیلِ ترس است در جهتِ امنیت؟ با وجودِ اینکه نورونها مانعِ محو شدنِ خاطرات میشوند، یافتههای این مطالعه برای اولین بار بر اهمیتِ بازنویسی در التیام بخشیدن به خاطراتِ آسیبهای روانی تأکید میکنند.
⚜ تحقیقات در این حوزه بر فهمِ ظرفیتِ مغز در کاهشِ خاطراتِ آسیبهای روانی تمرکز دارد، اما در کمالِ تعجب مطالعاتِ کمی، ویژگیهای درمان برای تضعیفِ آسیب طولانی مدت را (که به آن ترسِ بعید هم گفته میشود) در مدلهای حیوانی بررسی کرده است.
دانشمندان دریافتهاند که تضعیف کردنِ ترسِ بعید در مغز با فعالیتِ بخشی از نورونها در ارتباط است که در ذخیرهسازی این خاطرات نیز درگیر هستند. با کار کردنِ با موشها، آنها دریافتند که این نورونها در قسمتِ چینخوردگیِ دندانهدار (dentate gyrus) قرار دارند. این محدوده بخشی از هیپوکامپ است که در رمزگذاری، یادآوری و کاهشِ ترس درگیر است.
موشهای به کار رفته در این مطالعه به صورتِ ژنتیکی اصلاح شدهاند تا ژنِ “گزارشگر” را حمل کنند. ژنی که هنگامِ فعالیتِ نورونی پیامهای قابلِ اندازهگیری و قابلِ شناسایی تولید میکند، مانند یک پروتئینِ فلورسنت. دانشمندان ابتدا با استفاده از تمرینِ آموزشِ ترس که خاطراتِ طولانی مدتی از آسیبهای روانی تولید میکند، جمعیتِ زیرکشتِ نورونهایی را در چینخوردگیِ دندانهدار شناسایی کردند که در ذخیرهسازیِ این خاطرات درگیر میشوند.
سپس موشها متحملِ آموزشهای کاهشِ ترس شدهاند، که در واقعِ مانندِ درمان مبتنی بر مواجه برای انسانها است.(که در حالِ حاضر کاراترین فرمِ درمانِ آسیبروانی در انسان است.) جالب توجه اینکه هنگامی که دانشمندان دوباره به مغزِ موشها نگاه کردند، دریافتند که برخی از نورونهای درگیر در یادآوریِ خاطراتِ آسیب روانی همچنان فعال هستند، با این حال حیوان دیگر ترسی بروز نمیدهد.
⚜ مهمتر اینکه، هر چه موش کمتر ترسیده باشد، سلولهای بیشتری دوباره فعال شدند. این اولین نشانه از این مهم بود که همان جمعیتی از نورونها احتمالن در تضعیفِ خاطراتِ آسیبروانی درگیر هستند که در ذخیرهسازی آنها هم دخیلاند. محققین سپس تحریکپذیریِ نورونهای یادآوری را در خلالِ درمان مبتنی بر مواجهه کاهش دادند و دریافتند که موشها کاهشِ ترسِ ضعیفتری نسبت به گروهِ کنترل نشان میدهند. اما هنگامی که تحریکپذیریِ دیگر نورونها در چینخوردگیِ دندانهدار را کاهش دادند، چنین اثری وجود نداشت. این موضوع روشن میکند که نورونهای یادآوری در چینخوردگیِ دندانهدار، برای تضعیفِ ترس حیاتی هستند. در نهایت، هنگامی که محققین تحریکپذیریِ این نورونهای یادآوری را در خلالِ مداخلاتِ درمانی بالا بردهاند، دریافتهاند که موشها کاهشِ ترسِ بهتری نشان میدهند. بنابراین آنها نتیجهگرفتهاند که تضعیفِ خاطراتِ ترسهای دور به فعالیتِ مداوم نورونهایی وابسته است که آنها در چینخوردگیِ دندانهدار شناسایی کردهاند.
منبع :
https://www.sciencedaily.com/releases/2018/06/180614213824.htm