بازگشت به لیست

روان شناسی

اثر شیوه های فرزند پروری بر نافرمانی کودکان؛ بازخوانیِ پژوهش های انجام شده

تاریخ : 23 اکتبر 2023

یکی از مشکلات رایج و مرتبط با خانواده در دوران کودکی، اختلال نافرمانی است. اختلال نافرمانی به معنای حالتی است که در طول مدتی دراز و با درجه­ ای شدید و به صورتی بسیار منفی در کار­های تحصیلی کودک تاثیر گذاشته و دارای یک یا چند خصوصیت است: ۱) نوعی ناتوانی در یاد­گیری است که نتوان برای آن علت هوشی، حسی یا جسمی پیدا کرد.۲) ناتوانی در ایجاد روابطی رضایت بخش با همسالان و معلمان.۳) دارا بودن رفتار­ها و احساساتی متفاوت در شرایط عادی.۴) دارا بودن اندوه و افسردگی به طور همیشگی.۵) نشان دادن ترس و یا علایم بدنی در رابطه با مسابل شخصی و تحصیلی. اختلال نافرمانی از جمله اختلال­های برونی سازی شده ­ای است که نوعاً در اوایل کودکی شکل می­گیرد و رفتار­هایی که مشخصه این اختلال هستند( مانند نافرمانی، خصومت، جر و بحث) معمولا تا شش سالگی ظاهر می­شود در نتیجه از اصلی­ترین عوامل سبب­ شناسی آن، شیوه ­های فرزند­پروری نا­کارآمد والدین را می­توان مطرح کرد(هالاهان و کافمن، ترجمه ماهر، ۱۳۷۸).

اختلال نافرمانی معمولاً بین ۸ تا ۱۲ سالگی نمایان می شود و شیوع آن در پسرها بیشتر از دخترها است. کودکان مبتلا به این اختلال، به آسانی خشمگین می شوند، زود از کوره در می روند، با دیگران ستیز دارند، نسبت به خواست و مقررات بزرگسالان بی اعتنایی یا عدم همکاری، نشان می دهند و از طرفی کینه توزی می کنند و به عمد کارهای مزاحمت برانگیز ا نجام می دهند(لطفی کاشانی و وزیری، ۱۳۸۰). این کودکان در دوران مدرسه احتمالا در برخی از موضوع­های درسی موفق­اند، اما اغلب حداقل در چند درس ضعیف هستند. اختلالات رفتاری، رفتار­های گوناگون افراطی، مزمن و انحرافی است که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه ­گیرانه می­باشد و بروز آن­ها به دور از انتظار مشاهده کننده است، به طوری که وی ارزوی توقف این گونه رفتار­ها را دارد. به سخن دیگر، این گونه رفتار­ها اولا، تاثیر منفی بر فرآیند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد، ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنها از شرایط به وجود می­آورد(سیف نراقی و نادری،۱۳۷۰).

آنولا و نورم[۱](۲۰۰۵)، نوعی طبقه­بندی از اختلالات رفتاری کودکان ارائه داده اند و مشکلات رفتاری کودکان را به صورت رفتار­های برونی سازی و درونی ­سازی بیان کرده اند. رفتار­های برونی سازی شامل رفتار­های بازداری نشده و حالت­های دیگر اجتماعی نشدن، می­گردد. در این نوع از مشکلات رفتاری، هیجانات منفی به سمت دیگران جهت گیری می­شود که به صورت خشم، پرخاشگری و ناکامی بروز می­کند. کودکان با مشکلات رفتاری برون­سازی، مهارت­های خود تنظیمی رشد نیافته دارند که به رفتار­های کنترل نشده، با دامنه گسترده­ای از برونداد­های منفی برای کودکان و نوجوانان مرتبطند و اغلب اثراتی دارند که تا بزرگسالی به طول می­انجامد، مانند مصرف مواد، بی ثباتی شغلی و مشکلات ارتباطی(جامپیون[۲]، گودال[۳]، راتر،۱۹۹۵؛ مک ماهون و همکاران، ۲۰۰۶؛ آفرد و بنت، ۱۹۹۴؛ نقل از مک کی[۴] و همکاران،۲۰۰۸). در مقابل، رفتار درونی­ سازی شامل کناره­گیری، ترسویی، بازداری و اضطراب می­شود. در این نوع از مشکلات رفتاری، هیجانات منفی به سمت خود(به جای دیگران). جهت گیری می­شود. هر دو نوع مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی­ سازی از سال­های اولیه دبستان به بعد نسبتا ثابت هستند. به علاوه، هر دو نوع این رفتار­ها منجر به مشکلات در جنبه­های گوناگون زندگی شامل مدرسه، ارتباط با همتاها و سلامت روانی می­شود(هین شاو، ۱۹۹۲؛ روسر و همکاران، ۱۹۹۸؛ نقل از آنولا و نورم، ۲۰۰۵).

از سوی دیگر، هر خانواده ای شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد. این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی،اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره  است(هاردی و همکاران،۱۹۹۳، به نقل از حسینی نسب و همکاران، ۱۳۷۸). مطالعات کلاسیک بر روی مادران نشان داده است که رفتار تربیتی آنها را می­توان بر دو گرایش دیرپای اولیه تجربه کرد (بالدوین[۵]،۱۹۴۸؛بکر[۶]، ۱۹۶۴؛ سیرز[۷]، مک کوبی[۸]، و لوین[۹]،۱۹۸۵؛ سیموندز[۱۰]،۱۹۳۹، نقل از استافورد و به­یر،۱۳۷۷). سیموندز در بررسی­های اولیه خود سلطه­ گری-سلطه ­پذیری را به عنوان انگیزه مادران برای کنترل رفتار کودکانشان بر شمرد. جنبه دوم، پذیرش-طرد، بر گرایش عاطفی مادران نسبت به کودکانشان اشاره داشت. شافر[۱۱](۱۹۵۹)، با تحلیل مجدد عوامل رفتاری مادر در تعامل والد-کودک، یک مدل فرضی زنجیره­ای که پیرامون دو بعد قطبی خودمختاری-کنترل[۱۲] و خصومت-عشق[۱۳]، سازماندهی شده بود، ارائه داد.

اما بامریند بر اساس سه شیوه متمایز، تعامل والد-فرزند را به شیوه­های فرزند­پروری آشکار ساخت و مهمترین طبقه بندی را تکنون در این مورد ارائه داده است: شیوه­ مقتدرانه، سهل انگارانه و مستبدانه(استافورد و به­یر، ۱۳۷۷). وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شیوه فرزند پروری والدین در شکل­گیری ویژگی­های شخصیتی و رفتاری کودکان موثر است به طوری که شیوه مقتدرانه ویژگی شخصیتی بهنجار همچون اعتماد به نفس، خشنودی، استقلال رای، باکفایتی و متعاقب آن رفتار­های بهنجار را موجب می­شود در حالی که شیوه سهل انگارانه منجر به کمبود اعتماد به نفس، خود­داری و استقلال رای کودکان شده و نیز اعمال نسنجیده و بی­هدف را باعث میگردد در شیوه مستبدانه کودکان فاقد اتکا به نفس و استقلال رای بوده و در برقراری ارتباط با همتا­ها ناتوان اند (بامریند،۱۹۶۷). محققان دیگری نیز در ایران نشان داده اند که شیوه­های فرزند­پروری والدین با اختلالات رفتاری کودکان رابطه دارد و دریافته اند که مشکلات سلوک، سو مصرف مواد، رفتار­های ضد­اجتماعی و بزه کارانه(تهرانی دوست و همکاران، ۱۳۸۷) و نافرمانی(کاوسی و صداقتی فرد، ۱۳۹۴) با شیوه فرزند پروری رابطه دارد. همچنین فطین حور(۱۳۷۵) نشان داد که بین شیوه­های فرزند پروری کودکان بهنجار و کودکان مادران مبتلا به اختلالات رفتاری تفاوت معنا­داری وجود دارد. به طوری که مادران کودکان بهنجار بیشتر از شیوه مقتدرانه و مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری بیش از شیوه مستبدانه فرزند­پروری استفاده می­نمایند. صادق­ خانی و همکاران(۱۳۹۱) نیز نشان داده اند که مادران کودکان با اختلال نافرمانی، بیش­تر از روش­های فرزند­پروری مستبدانه و سهل انگارانه و کمتر از شیوه­های مقتدرانه استفاده می­کنند. همچنین نانسی و همکاران(۲۰۰۳) نشان داده اند که رفتار اقتدارطلبانه والدین به طور معنی­داری با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی­دار و با رفتار­های ضد اجتماعی رابطه منفی داشت. جان بزرگی و همکاران(۲۰۰۹) نیز، به این نتیجه رسیده اند که بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه و رفتار­های جامعه پسند کودکان رابطه مثبت و معنا­داری وجود دارد.

 

منابع

استافورد، ل.ب.(۱۳۷۷). تعامل والدین و کودکان. ترجمه دهگاهپور و محمد خرازچی، تهران: رشد.

حسینی نسب، د؛ احمدیان، ف. روان بخش، م.ن.(۱۳۸۷). بررسی رابطۀ شیوه های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان. مطالعات تربیتی و روان شناسی. دوره ۹ ، شماره ۳۷: صص ۳۷-۲۱٫

کاوسی، ب؛ صداقتی فرد، م.(۱۳۹۴). بررسی معنا­داری زندگی و شیوه­های فرزند­پروری مادران و رابطۀ آن با مشکلات رفتاری(نافرمانی) کودکان. فصلنامه روانشناسی تحلیلی-شناختی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار. شماره ۲۵٫

سیف نراقی، م؛ نادری، ع.(۱۳۷۰). اختلالات رفتاری کودکان و روش­های اصلاح و ترمیم آن. تهران: دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.

شرفی، م. (۱۳۸۴). نقدی تامل گونه در باب معنای غایی زندگی با تاکید ب دیدگاه ویکتور فرانکل. روان شناسی و علوم تربیتی، ۱، ۲۹-۵۰٫

صادق خانی، ا ؛ علی اکبری دهکردی، م؛  کاکوجویباری، ع.ا. (۱۳۹۱). مقایسه شیوه های فرزند پروری مادران دانش آموزان پسر ۷ تا ۹ سال دوره ابتدایی با اختلال لجبازی – نافرمانی و عادی در شهرستان ایلام. روانشناسی افراد استثنایی. تابستان، سال دوم، شماره ۶ . صص ۹۵ تا ۱۱۴٫

لطفی کاشانی، ف؛ وز یری، ش .(۱۳۸۰).روان شناسی مرضی کودک. تهران: ارسباران.

فطین حور، ش.(۱۳۷۵). بررسی رابطه اختلال رفتاری فرزندان با شیوه فرزند پروری مادران. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم، دانشکده علوم تربیتی.

هالاهان، د.پی؛ کافمن، ج.ام.(۱۳۷۸). کودکان استثنایی(زمینه تعلیم و تربیت ویژه). ترجمه فرهاد ماهر. تهران: رشد.

 

Anola, K., Nurm,J.E.(2005). The role of parenting styles in children’s problem behaviour. Child Development. 76,6: 1144-1159.

Baumrind, D. (1967). Child care practices ante ceding three patterns of preschool behaviour. Genetic Psychology Monographs, 75, 42-83

Makee,L. Colletti,Ch. Rakow, A. Jones,D.J. Forehand,R.(2008). Parenting and child externalizing behaviors: Are the associations Specific or diffuse? Aggression and Violent Behavior. 13: 201-215.

[۱] Anola & Nurm

[۲] Champion

[۳] Goodal

[۴] Makee

[۵] Baldwin

[۶] Becker

[۷] Sears

[۸] Maccoby

[۹] Lewin

[۱۰] Simonds

[۱۱] Shaefer

[۱۲] Autonomy-control

[۱۳] Hostility-love

  • خدمات درمانی، توانمندسازی عصبی شناختی، توانبخشی عصبی
  • اینستاگرام موسسه کاردرمانی رشد به مدیریت دکتر ربوبی
  • مقالات عمومی و تخصصی، آموزش، آشنایی با درمان، تشخیص و ...